به گزارش پایگاه خبری کاوش، تا 2 ماه پیش، بیشتر تحلیلگران سیاسی بر این باور بودند که اردوگاه اصولگرایی از نظم و انسجام درخوری برای رسیدن به یکپارچگی و ارائه فهرستی یکتا در انتخابات مجلس برخوردار نیست. از جمله در همین پایگاه خبری بارها به طیف بندی جناح اصولگرا و اختلافات ژرف و تضادهای آشتیناپذیر میان جبهه پایداری و شورای وحدت و تلاش جامعه روحانیت مبارز برای زنده کردن قدرت گذشتهاش اشاره شد.
نابودی امیدها برای دستیابی به یک ائتلاف فراگیر
پس از این گمانهزنیها بود که اخبار دیدار و مذاکرات جبهه پایداری با نمایندگان و میانجیگران شورای ائتلاف اصولگرایان و دعوت شورا از جامعه روحانیت مبارز برای معرفی سه نفر از این تشکل به عنوان داور در روند تصمیمگیری، به عنوان نشانههایی از دستیابی اصولگرایان به یک توافق فراگیر تلقی شد. این نشانهها با تغییر نام شورا به شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، تعیین سخنگو و انتشار بیانیهای که سازوکار انتخاباتی اصولگرایان تا اندازه زیادی روشن میکرد، بیشتر تقویت شد.
اما در چند روز گذشته با اظهارات فعالان و تحلیلگران سیاسی اصولگرا و اخبار غیر رسمی که از درون جبهه پایداری به گوش میرسد، تقریبا تردیدی وجود ندارد که این جبهه نه تنها توافقی با شورای ائتلاف نخواهد داشت، بلکه در تدارک است تا با بیشینه نیرو و آمادگی پای در میدان نبرد با اصولگرایان بگذارد.
پایداریها تنها یکی از مشکلات شورای ائتلاف هستند
درباره اینکه چرا جبهه پایداری قصد سازش با شورای ائتلاف را ندارد و چه اهداف و برنامههای را برای انتخابات مجلس دنبال میکند به اینجا مراجعه کنید.
هرچند که اعضای شورای ائتلاف اظهار میکنند، که جبهه پایداری وزن سیاسی و پشتوانه اجتماعی چندان بالایی نداشته و جدایی آن نمیتواند تهدیدی برای اصولگرایان به شمار آید، اما شواهد نشان میدهد که مساله به این سادگیها هم نیست. شاید پایداری موفق به کسب آرای پرشماری نشوند، که البته چندان هم حتمی نیست، اما کمینه خطر این جبهه برای اصولگرایان، قدرت رسانهای و استعداد بیبدیل آنها برای تخریب و جوسازی برای رقبا است.
اما جبهه پایداری با همه دردسرهایش تنها یکی از مشکلات شورای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب است. در شرایطی که جدایی یکی از بخشهای مهم اصولگرایان از ائتلاف بسیار محتمل است، گروههای دیگری نیز در اردوگاه اصولگرایی هستند که هر روز بیشتر از دیروز به جدایی از شورا تشویق میشوند. آنها که کنون نارضایتیها و اختلافات خود را پنهان نگاه داشته بودند، به تدریج در حال آشکار کردن این چالشها هستند.
اهمیت اصولگرایان سنتی به مثابه واپسین رای برای دستیابی به اکثریت
این گروها که در مجموع به اصولگرایان سنتی مشهور هستند، از آغاز نیز با سیاستهای شورا زاویه داشتند. حزب موتلفه اسلامی یکی از این تشکلهای سنتی است، که از چندی پیش انقاداتی را نسبت به وجود مشکل و کمبودهایی در سازوکار انتخاباتی شورای ائتلاف مطرح کرده و به تدریج به آن قوت بخشیده است. مدتی پیشتر از این نیز اظهارت «اسدالله بادمچیان»، دبیرکل این حزب، مبنی بر حضور سه داور از جامعه روحانیت در شورا، موجب ناراحتیهایی در شورا شده بود، چرا که گویا آنها قصد نداشتند، به این مساله جایگاه و توجه بالایی داده شود.
در واقع طیف اصولگرایان سنتی به صورت عامتر شامل جبهه پیروان خط امام رهبری میشود که از نزدیک به 20 تشکل و جوامع اسلامی کوچکتر تشکیل شده و حزب موتلفه نیز عضوی از آن است، محمدرضا باهنر از جمله چهرههای شاخص این جبهه است. همچنین جامعه روحانیت مبارز که به تازگی فعالیت خود را گسترش داده و شمار بالایی از تشکلهای کوچک اصولگرا را پیرامون خود گرد آورده است نیز در این طیف دسته بندی میشود.
هرچند جامعه روحانیت مبارز تا کنون به صورت علنی رو در روی شورا قرار نگرفته است، اما شواهد نشان میدهد که برای این کار آمادگی دارد. به این ترتیب با کنار هم گذاشتن این تشکلها و تجمیع توان سیاسیشان به این نتیجه میرسیم که طیف اصولگرایان سنتی نیز رقیب دست و پا بستهای برای شورا نخواهند بود.
برای درک اهمیت این طیف کافی است، توجه داشته باشیم که تنها بخشی کوچکی از این اصولگرایان سنتی در انتخابات مجلس دهم فهرستی را ارائه دادند که هرچند بیش از50 تا 60 هزار رای ناچیز را به دست نیاورد، اما همین میزان رای میتوانست غلامعلی حداد عادل را به نفر پایانی فهرست امید برتری داده و وی را وارد مجلس کند. در این صورت کمترین دستآورد این بود که اصولگرایان مجبور نبودند سرشکستگی باخت 30 بر هیچ را بردبار باشند. بنابراین باید پذیرفت که شورا نمیتواند بدون تحمل هزینههای سنگین اصولگرایان سنتی را از خود دور کند.
یک جناح و 3 فهرست
به این ترتیب گویا همه سخنان و داعیهها در این باره که اصولگرایان بی تردید به وحدت خواهد رسید و یکپارچه وارد انتخابات میشوند، رویایی بیش نبوده است. در واقع به زبان عامیه باید گفت که در اردوگاه اصولگرایان هر کسی در خال نواختن ساز خویش است.
تا این جای کار دستکم سه طیف در جریان اصولگرایی قابل تشخیص است و این امکان وجود دارد، که شورای ائتلاف، جبهه پایداری و اصولگرایان سنتی، هریک فهرست مستقل خود را ارائه دهند، تا این انتخابات نیز با انتخابات دوره دهم مجلس هیچ تفاوتی برای اصولگرایان نداشته باشند. به بیان دیگر باید پذیرفت که این جریان پس از گذشت 4 سال هنوز موفق به تغییر وضعیت پیشین خود نشده است. حال باید دید که آیا فرجام اانتخابات مجلس یازدهم نیز همچون مجلس دهم خواهد شد یا خیر؟